ایران باستان و هرآنچه با تمدن کهن این سرزمین آریایی ارتباط دارد، برای ما ایرانیها جذاب است. نمادها و سمبلها یکی از مهمترین آثاری هستند که از تمدن چند هزار ساله ایران به یادگار ماندهاند. این نمادها را میتوان روی سنگ نوشتهها و آثار باستانی دید یا درباره آنها در کتابهای کهنی چون شاهنامه خواند. در این مقاله ۵ سمبل ایران باستان را بررسی میکنیم و داستانهایشان را برایتان توضیح میدهیم.
۱. شیر و خورشید
نسل جدید بخاطر آموزشهای اشتباه، تصور میکند که شیر و خورشید نماد پرچم پهلوی است، در حالی که شیر و خورشید قدمتی چند هزارساله دارد و یکی از نمادهای ملی ایران است. جالب است بدانید که این نماد نشانه ی اتحاد اقوام و ادیان مختلف ایرانی است؛ از ایرانی و عرب و ترک گرفته تا یهودی و مغول که اکنون دیگر جزو ایران نیستند. شیر و خورشید در هر دورهای، تعبیر و معنای متفاوتی داشته است. در ابتدا این نماد از خورشیدی که در صورت فلکی اسد (شیر) در منطقه البروج آسمان وجود داشت، الگوبرداری شد.
و این نماد فقط متعلق به ایران بود و به هیچ حکومتی ارتباط نداشت. اما در دوره صفوی، شیر و خورشید مفهوم شیعی پیدا کرد و به حکومت آن زمان مرتبط شد. در دوره قاجار، مظهر شیعی شیر و خورشید کمرنگتر شد، اما همچنان به حکومت ارتباط داشت. پهلوی هم به دلیل ارزشی که برای تمدن باستانی ایران قائل بود، این نماد را برای پرچم خود انتخاب کرد. اما جمهوری اسلامی، شیر و خورشید را به رژیم طاغوتی نسبت داد و نماد مخصوص به خودش را برای پرچم سه رنگ ایران طراحی کرد.
۲. همای سعادت
همای سعادت پرنده خوشبختی است که در کتابهای مختلف ادبی از آن یاد شده است. بر خلاف تصور بسیاری از افراد، هما پرندهای افسانهای نیست، این پرنده معمولا در ارتفاعات بالا پرواز میکند و کمتر دیده میشود، به همین دلیل ایرانیهای باستان بر این باور بودند که اگر سایه هما در حین پرواز بر کسی بیفتد، آن شخص طعم خوشبختی را میچشد. ارزش این نماد باستانی برای مردمان کهن آنقدر زیاد بود که وقتی پادشاهی بدون وارث فوت میکرد، یک همای اهلی در بین جمعیت رها میکردند. پرنده روی شانه هرکس که مینشست، او به عنوان پادشاه انتخاب میشد. به همین دلیل است که «همای سعادت بر شانهاش نشست» به یک ضربالمثل تبدیل شده.
هما پرنده ای از گونه ی کرکسهاست که از استخوان لاشه جانوران، مارمولک و لاکپشتهای کوچک تغذیه میکند. هما در اصل یک پرنده وحشی است، اما میتوان آن را در اسارت هم نگهداری کرد. رفتار جالب هماهایی که در طبیعت زندگی میکنند، این است که هر از چند گاهی خاک سرخ یا نارنجی به بال و پرشان میمالند تا رنگ آن تغییر کند. آنها این کار را در خفا انجام میدهند. به نظر میرسد هماهایی که پرهای قرمز و نارنجی دارند، در میان همنوعهایشان از احترام بیشتری برخوردار میشوند و سایر کرکسها به آنها احترام میگذارند. البته این کار از رشد حشرات ذرهبینی در میان بال و پرهای پرنده هم پیشگیری میکند.
همای سعادت در حال حاضر جزو گونههای حمایتشده به شمار میرود. مردمان اروپا در دهه ۹۰ میلادی تصور میکردند این پرنده از نوزاد انسان تغذیه میکند؛ به همین دلیل آنها را شکار میکردند. از آن زمان، جمعیت کرکس ریشدار یا هما را به شدت کاهش داد و رو به انقراض رفت. هما جزو بزرگترین گونههای کرکسی است که در جهان زندگی میکند.
۳. فَروَهر
گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک. راه در جهان یکی است و آن راه راستی است. فروهر یکی از مهمترین نمادهای ایران باستان است که پیام جمله قبل را به ایرانیان و جهانیان میرساند. این نماد به عنوان فرّ کیانی یا شکوه پادشاهی هم شناخته میشود. این نماد از پیکر عقاب، خورشید و یک پادشاه تشکیل شده است. بعضی از باستانشناسان بر این باورند که فروهر و بالهایی که در این نماد وجود دارد، به اهورامزدا برمیگردد؛ اما گروهی دیگر بر این باورند که فروهر از قبل از ظهور زرتشت هم وجود داشته و از طرفی، زرتشتیان برای اهورامزدا هیچ شکلی قائل نمیشوند.
«فره» در ایران باستان به معنی «روح» بوده است. با وجود اینکه فروهر به عنوان نماد ایران باستان شناخته میشود، اما شکل آن در تمدنهای دیگری چون مصر، سومر و آشوری نیز دیده شده است. البته به نظر میرسد این نماد در تمدنهای دیگر به شکلی که ما میشناسیم نیست و در واقع «خورشید بالدار» است. شاید شکل فروهر ایران، از همان خورشید بالدار نشأت گرفته باشد. فروهر، علاوه بر اینکه یک نماد ملی برای ما ایرانیها محسوب میشود، نمادی مذهبی برای پیروان دین زرتشت هم هست. پیروان دین زرتشت، فروهر را نماد روح به وجود آورنده جهان قلمداد میکنند و برایشان ارزشمند است.
۴. کوه دماوند
دماوند کوهی آتشفشانی و بلندترین قله خاور میانه است که به عنوان یک نماد ملی برای ایران شناخته میشود. این نماد مظهر استقامت و ایستادگی است و بسیاری از شاعران و ادیبان در آثارشان از آن استفاده کردهاند. به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه نوشته که فریدون بعد از به خاک کشاندن ضحاک ماردوش، او را در کوه دماوند اسیر میکند تا ایران را از شر این حاکم ستمگر خلاص کند. از میان شاعران معاصر هم شعر دماوند ملکالشعرای بهار بعنوان یکی از مشهورترین سرودهها درباره دماوند بزرگ شناخته میشود.
۵. سیمرغ
سیمرغ موجودی افسانهای است که به عنوان سمبل الوهیت شناخته میشود. بیشترین آثاری که نقش سیمرغ روی آنها طراحی شده، از دوره ساسانی برجای ماندهاند. سیمرغ فقط در فرهنگ ایرانی وجود دارد و به همین دلیل یکی از مهمترین نمادهای ایران شناخته میشود. این پرنده دم طاووس، سر سگ و بدن عقاب دارد، ماده است و در قله قاف زندگی میکند. این موجود اساطیری، ماورا الطبیعی است و فقط در موارد خاصی با جهان مادی و انسانها ارتباط برقرار میکند.
در شاهنامه، سیمرغ هنگامی ظاهر میشود که سام، فرزندش زال را به دامان البرز میبرد و او را رها میکند. به خواست یزدان، مهر زال به دل سیمرغ میافتد، به دامان کوه میآید و نوزاد را به قله قاف میبرد و از او نگهداری میکند. بعدها سام در خوابی متوجه میشود زال زنده است و به پسری برومند تبدیل شده، پس به دنبال او میرود. هنگام وداع زال و سیمرغ، سیمرغ یکی از پرهایش را به او میدهد و از او میخواهد در مواقع اضطرار، پر را بسوزاند تا سیمرغ برای کمک او ظاهر شود. در قسمتهای بعدی شاهنامه، رستم فرزند زال، از پر سیمرغ استفاده میکند.
سخن پایانی
ایران ما پر از داستان و افسانههای آموزنده و زیباست. بعضی از این سمبلها در کتابها و آثار باستانی ثبت شدهاند. اما بعضی دیگر سینه به سینه از یک نسل به نسلی دیگر منتقل شده اند تا به ما رسیدهاند. حفظ نمادها و تاریخ ایران کهن یکی از مهمترین وظایف ایرانیهاست. در این مقاله به بررسی 5 نماد ایرانی پرداختیم نمادهایی که درسهای بسیاری را از تمدن گذشتگان همراه خود داشته و توجه به آنها توجه به تاریخ کهن این سرزمین را در پی خواهد داشت.