آنچه که احتمالاً در مورد شاهنامه نمی دانستید!
نقش فردوسی را در تجدید حیات ملی ایران هرگز نمیتوان فراموش کرد. فردوسی با سرودن اثر شکوهمند خود شاهنامه زبان فارسی را که میرفت تا جای خود را به زبان عربی بدهد، از دستبرد باز رهاند و در این راه نه تنها به پاسداریش بسنده نکرد بلکه در گسترش آن از ترکیب سازی زیبا و طرح اصطلاحات و کنایات و آرایههای ادبی در سیاق سخن پارسی کوشید و گوهرهای پر بهای درخشانی را از واژههای خوشایند در دریای وزن متقارن به معرض تماشا در آورد. فردوسی شخصیت جهانی است که به آینده انسان میاندیشد و میخواهد که انسان به مانند شخصیت حماسهها نماد انسان کامل و مظهر پاک سرشتی شود و این از مایههای شگفتی حماسه فردوسی است. کتاب شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، جزء بزرگترین حماسههای جهان، غنیترین شاهکار حماسی زبان فارسی و حماسه ملی ایرانیان است. شاهنامه به تنهایی از همه مآثر ملی بیشتر و بهتر توانسته در زنده نگه داشتن نام و نشان ایرانی، دمیدن روح مردانگی و جوانمردی و شهامت در مردم این مرز و بوم مؤثر واقع گردد و یک پارچگی و استقلال کشور را تضمین نماید. تمامی ما ایرانیان به این اثر ارزشمند ادبیات پارسی افتخار میکنیم، اما احتمالا بسیاری از ما در مورد راز و رمزهای آن چیزی نشنیدهایم. در این مقاله از ایران تاپ فایو قصد داریم تا بخشی از حقایقی که در مورد شاهنامه کمتر به آنها توجه شده است را برای شما بازگو کنیم. پس با ما همراه باشید تا بیشتر با این اثر فاخر ادبیات پارسی آشنا شویم.
1. منبع الهام فردوسی در سرودن شاهنامه چیست؟
کارِ به نظم کشیدن شاهنامه از نسخهی منثور «ابومنصوری» توسط «دقیقی» آغاز شد. اما هنوز حدود هزار بیت از آن سروده نشده بود که دقیقی به دست غلام خود کشته شد. فردوسی که تقریبا ۴۰ ساله بود، تصمیم گرفت کار ناتمام دقیقی را دنبال کند. فردوسی چندی در جستجوی آن رنج برد. او بخش سرودهشده توسط دقیقی را به نام «گشتاسپنامه در شاهنامه حفظ کرد و به ادامهی کار او پرداخت. او بهجز شاهنامه ابومنصوری از برخی داستانهای جداگانه دیگر که در آن روزگار شهرت داشت نیز بهره برده است که از این داستانها میتوان رزم بیژن و گرازان، بیژن و منیژه، رزم رستم با اکوان دیو، داستان رستم و سهراب و برخی از رزمهای رستم را نام برد. یکی از نگرانیهای فردوسی در حین سرودن شاهنامه این بود که شاید او هم همچون دقیقی با مرگ نابههنگام مواجه شود و نتواند کاری را که آغاز کرده به انجام برساند. برای همین از خدای خود میخواست که به او عمری بدهد تا بتواند سرودن شاهنامه را (که خود آن را نامهی شهریاران میخواند) به پایان برساند:
همیخواهم از دادگر یک خدای
که چندان بمانم به گیتی به جای
که این نامه شهر یاران پیش
بپیوندم از خوبگفتار خویش
2. آیا شاهنامه ساخته و پرداخته ذهن فردوسی است؟
باید دانست که اساس و بُنمایه های اصلی شاهنامه از خود فردوسی نیست و این حکایات و روایات از زمانهای دراز در میان بلخیان و زابلیان رواج داشته و دهن به دهن نقل می شده اند. اينكه گفته ميشود خود فردوسي داستان سرایی و اسطوره سازی کرده و داستانها و ستاره های شاهنامه را ساخته و پرداخته است، سخني بيهوده و گزاف است. فردوسي بدون شک مواد شاهنامه خود را با واسطه از خداينامک و ديگر کتابها و رساله ها گرفته است. فردوسی داستان ملی و تاریخ ایران را بر حسب روایات بومی به رشته نظم کشیده است. ما از گفته های خود فردوسی میدانیم که در تدوین شاهنامه از منابع بسیار زیادی استفاده کرده، این را خود او می گوید و نمیتوان در صحت گفته های او تردید نمود...
فردوسی خودش در باره فراهم آوردن شاهنامه گفته است:
سخن هر چه گويم همه گفتهاند
بر باغ دانش همه رفتهاند
كزين نامور نامه شهريار
بگيتى بمانم يكى يادگار
تو اين را دروغ و فسانه مدان
برنگ فسون و بهانه مدان
ازو هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز و معنى برد
يكى نامه بود از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان
3. سرودن شاهنامه چند سال طول کشید؟
سیر تدوین و به پایان بردن شاهنامه را می توان به پنج دوره تقسیم کرد. در دوره نخست و در دوران جوانی فردوسی او به نظم پارهای از داستان های پراکنده شاهنامه همانند بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، سیاوش و یکی دو داستان دیگر پرداخت. سپس در دوره دوم فردوسی، نظم شاهنامه را بر اساس شاهنامه منثور ابومنصوری در سن چهل سالگی آغاز می کند و نخستین تدوین کتاب را چهارده سال بعد به پایان می رساند. در دوره سوم یا سال های انتظار از 54 تا 65 سالگی فردوسی به بازنگری سروده های پیشین پرداخته و بخش های دیگری را به شاهنامه اش می افزاید و درصدد برمی آید که آن را به محمود غزنوی پیشکش کند.در دوره چهارم همزمان با 65 تا 71 سالگی فردوسی او مدایحی در ستایش محمود به کتاب افزوده و نسخه کامل کتاب را به او هدیه می کند. در دوره پنجم هشتاد سالگی فردوسی او ابیاتی در گله و شکایت از محمود غزنوی می نویسد و از قدرنشناسی و ناسپاسی او یاد می کند. سرودن شاهنامه سی سال یا سی و پنج سال طول کشید. زمانی که فردوسی ابیاتی در گله و شکایت از محمود غزنوی می نویسد و از قدرنشناسی و ناسپاسی او یاد می کند 35 سال از آغاز نظم شاهنامه گذشته است.
ایا شاه محمود کشورگشای
ز کس گر نترسی، بترس از خدای…
که بد دین و بد کیش خوانی مرا
منم شیر نر، میش خوانی مرا…
4. قدیمیترین نسخه شاهنامه
در حال حاضر قدیمیترین شاهنامه دستنویس موجود در فلورانس اثر سال ۶۱۴ هجری و دویست سال پس از سرایش این اثر و به تاریخ سهشنبه سیام محرم سال ۶۱۴ ه. ق (۱۲۱۷ میلادی) است و در کتابخانه ملی فلورانس نگهداری میشود. نام نویسنده و محل کتابت روشن نیست. این نسخه در سال ۱۹۷۸ م به دست آنجلو پیهمونتزه، ایرانشناس ایتالیایی، در طی فعالیتهای پژوهشی و بایگانی کتابهای دستنویس زبان فارسی در کتابخانههای ایتالیا شناسایی شد. این نسخه در دو جلد بوده و جلد دوم از بین رفته است. جلد موجود شامل نیمه نخست شاهنامه تا پادشاهی کیخسرو است. این دستنویس بینگاره است، اما دارای ۷۱۴ لوح تزیینی است که آن را جالبتوجه میکند. باوجود بیگزند نماندن از دستبردهای روزگار، در مجموع این دستنویس معتبرترین دستنویس موجود از شاهنامه تابهحال است. این نسخه به دست عزیزالله جوینی در سال ۱۳۷۵ تصحیح و توسط انتشارات دانشگاه تهران طی یک دوره ۷ جلدی چاپ شده است.
5. سرایش شاهنامه چه زمانی به پایان رسید؟
حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی سرایش شاهنامه را در روز 25 اسفند سال 388 شمسی (400 قمری و 1010 میلادی) به اتمام رسانید. فردوسی شاهنامه را با سرگذشت یزدگرد سوم و فرجام کار ساسانیان به پایان می برد و در آخر اثر خود بیت هایی می آورد و از افراد انگشت شماری یاد می کند که در روزهای تنگدستی و دشواری، یاری گر او بوده اند و سپس از روزگار محمود غزنوی یاد کرده و دفتر شاهنامه رابا یادآوری تاریخ پایان یافتن آن می بندد:
سرآمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهان داور کردگار
سلطان محمود پس از چندی از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد شصت هزار دینار را به طوس ببرند و به فردوسی تقدیم کنند اما زمانی هدیه به طوس رسید که فردوسی حیات فانی را بدرود گفته بود. فرمانبرداران سلطان محمود هدیه را به دختر فردوسی تقدیم نمودند اما دختر فردوسی از پذیرفتن هدیه پادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد.
فردوسی در شاهنامه چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران قادر به آسیب و گزندی بدان نیستند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.شاهنامه نفوذ بسیاری در جهت گیری فرهنگ فارسی و نیز بازتاب های شکوه مندی در ادبیات جهان داشته است و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کرده اند.
سخن پایانی:
شاهنامه تجلی روح ملی ایران است؛ اما نباید تصور کرد که همه ارزش و اهمیت شاهنامه تنها به علت موضوع آن است. بلکه باید دانست که وسعت خیال فردوسی و عمق اندیشههای او و قدرت او در هنر شاعری، چیرهدستی او در دقایق داستانسرایی، توانایی او در آفرینش معانی لطیف در زمینههای گونهگون از حکمت و اخلاق و وصف طبیعت، او را بزرگترینِ شاعران کرده است. اگر فردوسی به جای حماسه ملی و تاریخ گذشته ایران، در زمینههای دیگری هم شعر میسرود، اگرچه سخنش جلال و شکوه شاهنامه، و خود عزت و عظمت امروزی را نداشت، باز هم بزرگترین شاعر ایران بود. در این مقاله از ایران تاپ فایو سعی بر آن نمودیم تا از بخشی از حقایقی که در مورد شاهنامه فردوسی کمتر به آنها پرداخته شده است، پرده برداریم. امید است تا میراث ادبیات خود را بیش از پیش ارج نهاده و از گنجی که نسل به نسل به ما رسیده بیشتر پاسداری کنیم.
از شما سپاسگزاریم که تا پایان این مقاله همراه ما بودید، دعوت میکنیم تا با دنبال کردن ایران تاپ فایو در شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام و تلگرام، از خواندن آخرین مطالب ما بهره مند شوید و اطلاعات خود را در رابطه با مواردی از جمله لایف استایل، ورزش، گردشگری، آشپزی و… افزایش دهید.
،با ثبت ایمیل خود در خبرنامه ایران تاپ فایو از آخرین مطالب، به محض انتشار مطلع شوید
برای گپ زدن با کاربران، ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید